×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true

ویژه های خبری

true
    امروز  دوشنبه - ۱۷ اردیبهشت - ۱۴۰۳  
true
false

رخداد شمال : در مسیر محور ساری به قائم شهر، تنها یک تابلوی رنگ و رو رفته مزین به نام این ورزشکار است که به شهروندان می گوید این قهرمان ملی در این روستا به دنیا آمده است.

برای بسیاری نام سید رسول حسینی نام یک سالن ورزشی پرطرفدار و شناخته شده در ساری است. مرکز استان مازندران دارای این سالن ورزشی قدیمی و شناخته شده است که بیشتر مسابقات ملی و بین المللی در آن برگزار می شود.

اما همه می دانند که سید رسول حسینی یک ورزشکار با اخلاق و شناخته شده در ورزش کشور بود اما اجل مهلتش نداد.

در مسیر محور ساری به قائم شهر، تنها یک تابلوی رنگ و رو رفته مزین به نام این ورزشکار است که به شهروندان می گوید این قهرمان ملی در این روستا به دنیا آمده است.

هنوز برای معرفی و شناخت بزرگان و قهرمانان ورزش مازندران اندر خم یک کوچه ایم؛ سید رسول حسینی نیز از این دست ورزشکاران است.

سید رسول حسینی متولد ۵ دی ۱۳۳۶ روستای پاشاکلا ساری، کشتی‌گیر مازندرانی است و به همین دلیل سالن ورزشی شهرستان ساری به نام وی نامگذاری شده است.

او که در مسابقات قهرمانی آسیا در سال ۱۹۸۱ در پاکستان مدال طلا، در سال ۱۹۷۹ در کشور هندوستان مدال نقره گرفت و در مسابقات جهانی ۱۹۸۱ اسکوپیه یوگسلاوی سابق عنوان چهارم برابر برنز کنونی را کسب کرد، در یک حادثه ناباورانه در هنگام بازی فوتبال جان به جان آفرین تسلیم کرد ولی به واسطه شایستگی هایش و رعایت اصول پهلوانی به شدت محبوب بود.

زمانی که سراغ سید رسول حسینی را بگیرید نشانی پهلوانی دیگر را به شما می دهند، عسکری محمدیان کشتی نام آشنای مازندران که از دوست، شاگرد و یار قدیمی سید رسول بود.

بیان خاطرات و خصوصیات اخلاقی یک پهلوان از زبان دوست و رفیق قدیمی بسیار سخت است این دشوار را در بیان عسکری محمدیان به وضوح می توان شنید، عسگری محمدیان با وجود غم سنگین بعد از گذشت این سال ها باز هم از دوست و یار قدیمی اش بگوید.

عسکری محمدیان می گوید: من نمی دانم چه در وصف این مرد بزرگ بگویم به این دلیل که این مرد از انسانیت و معرفت و شرف همه چیز داشت و سخن گفتن از تواضع او بسیار سخت است.

وی می افزاید: سید رسول را مردم آن گونه که باید و شاید نمی شناسند اما من با او زندگی و تمرین کردم و باید گفت در ورزش زبانزد بود؛ با وجود اینکه روستا زاده بود  اما بسیار باگذشت بود، در مقابل تمسخر و زخم زبان بعضی از کشتی گیران چیزی نمی گفت و با لبخند جواب می داد. بسیاری به دلیل  روستایی بودن او زخم زبان می زدند که یک دهاتی چرا اینجا تمرین می کند اما هیچ وقت ندیدم جواب آنها را بدهد و بعد با من درددل می کرد و می گفت که پشت سرش چه گفته اند.

مربی و پیشکسوت کشتی مازندران درباره روز حادثه فوت سید رسول و علت مرگ وی می گوید:  زمانی که پدر و مادرم در قید حیات بودند روزی بعد از صرف غذا از سید رسول دعوت کردم به منزل ما بیاید و سید رسول بعد از اصرار فراوان من که پدر و مادرت منزل نیستند به منزل ما آمد و تا شب کلی بیان خاطرات داشتیم. صحبت از ورزش شد و گفت که”  از بس وزن کم کردم خسته شدم، تحمل این همه فشارها را ندارم،  قصد دارم بعد از یکی دوسال دیگر از کشتی خداحافظی کرده و ازدواج کنم”.

محمدیان تصریح می کند: سید رسول آن شب را منزل ما ماند و در یک اتاق خوابیدیم. نیمه های شب خواب دیدم که در سالن کشتی هستیم و با هم تمرین کشتی می کنیم که در حین تمرین سید رسول با سر به زمین آمد و نخاعش پاره شد و همه کسانی که در سالن بودند داد می کشیدند. در همین داد و بیداد از خواب بیدار شدم و دیدم که سید رسول آرام و  طبق عادت در حالی که دستش زیر سرش است خوابیده است. ساعت ها در فکر خواب بدی که دیدم بودم، صبح به سید رسول گفتم که خواب بدی دیدم و او هم گفت به خاطر این خواب تو و برای اینکه نگران نباشی امروز تمریم کشتی نمی کنم و فوتبال و والیبال بازی می کنیم.

وی می افزاید: بعد از ظهر برای تمرین فوتبال به سمت زمین هندبال رفتیم و مشغول شدیم که سید رسول وسط بازی گفت “می خواهم دروازه بایستم”هیچ زمانی بیکار نمی ایستاد و تا بچه ها از دروازه فاصله گرفتند دروازه هندبال را گرفت و مشغول بدنسازی و  بارفیکس شد. چون دروازه متحرک بود تحمل نکرد و روی صورت سید رسول فرود آمد. صحنه بسیار بدی بود. یک لحظه خوابم برای من تداعی شد. زانوهایم سست شد و با پایی لرزان به سمت سید رسول رفتم. صورتش بر اثر اصابت سنگین دروازه فرو رفته بود و خون همه صورتش را گرفته بود و بعد از دیدن این صحنه بیهوش شدم. فردا صبح گفتند که سید رسول فوت کرد.

نائب قهرمان المپیک  می گوید: هنوز بعد از گذشت این همه سال نمی توانم خاطرات سید رسول را فراموش کنم. بر سر مزارش که حاضر می شوم همه آن خاطرات هم زنده می شوند. حیف شد از دنیا رفت. سید رسول تختی ثانی بود. حدود  ۲۴ تا ۲۵ سال سن داشت. اوایل در وزن ۵۷ کیلوگرم کشتی می گرفت اما بعد در ۶۲ کیلوگرم کار می کرد بعد از این همه سال هنوز ندیدم کسی بد این پهلوان را بگوید.

false
true
true
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


false