×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true

ویژه های خبری

true
    امروز  یکشنبه - ۳۰ اردیبهشت - ۱۴۰۳  
true
false

رخداد شمال : دکتر نادر هوشمندیار، استاد دانشگاه ، در همه جای دنیا، وقوع حوادث ناگهانی، همراه است با بسیج عمومی امکانات که با روش های طراحی شده از سوی سیاست گذاران عمومی در کانال ترمیم سازی و سازندگی آسیب های شکل گرفته، مورد استفاده و بهر ه برداری قرار می گیرند. این بسیج عمومی امکانات، البته همه مؤلفه های موردنیاز در برطرف سازی یک اتفاق ناگوار (که توانسته زیان عمومی ایجاد کند) را دربر می گیرد؛ یعنی سیاست گذاران عمومی به گونه ای مدیریت بحران را طراحی و تجهیز می کنند که در هنگامه حادثه ای غیر مترقبه، بتوان همیاری و همراهی گسترده ای از ایده ها، گروه ها، افراد مختلف جامعه و کمک های مادی و کالایی موردنیاز بحران را در کوتاه ترین زمان فراهم کرد اما در ایران متأسفانه، چنین روندی به دلیل وجود مشکلات مختلف، آن طور که باید شکل نمی گیرد. ماجراهای چند روز و چند هفته گذشته، از سقوط دردناک ساختمان پلاسکو تا سیل، بهمن، بارش های شدید و گردوغباری که دمار از روزگار زندگی آسوده در بخشی از شهرهای جنوبی کشور درآورده است، به خوبی نشان داد که در سرزمین ما متأسفانه، مدیریت بحران از دو ناحیه آسیب می بیند و به همین خاطر، دو مؤلفه ناگوار نمی تواند یا توانش، آن طور که باید شکل نگرفته است تا بتواند با قدرت بیشتری از عهده برطرف کردن حوادث بربیاید. نخستین مسئله ای که دست وپاگیر بوده و مقابله با وقایع را با تعلل همراه می کند، کاری است که باید با قدرت بیشتر در فرایند سیاست گذاری عمومی شکل می گرفت تا امروز کشور، صاحب ساختار محکم تری از فعالیت های اجرایی مدیریت بحران باشد اما متأسفانه در سال های گذشته نه تنها این اتفاق رخ نداده است بلکه تاحد زیادی ناکارآمدی سیاست گذاران عمومی باعث شده امروز گرفتاری ها دوچندان افزایش یابند؛ مثلا شنیده می شود که در دولت های نهم و دهم به دلایل واهی، ناکارآمدی و آشنانبودن با عقلانیت مورد نیاز در مدیریت بحران، هلیکوپترهای آتش نشان فروخته شده اند و به همین خاطر، ایران هرسال باید شاهد ازبین رفتن حجم وسیعی از جنگل های خود در آتش باشد. اگر چنین چیزی واقعیت داشته باشد، حتما نمونه ای برای معرفی یکی از بدترین ناکارآمدی های تاریخی محسوب می شود. فارغ از این ماجرا به نظر می رسد، نمی شود وجود نداشتن توانایی مطلوب در سیاست گذاری عمومی را برای برطرف کردن ضعف های مدیریت بحران نادیده گرفت. این مسئله هم چیزی نیست که به مدیران و مدیریت های کنونی مربوط باشد بلکه ما از ناحیه رفتاری تاریخی ضربه می خوریم. مشکل دوم، وجود نداشتن فرهنگ مناسب در جامعه و به ویژه در میان گروه های مرجع و از همه مهم تر، کنشگران سیاسی برای ایجاد حس همیاری در جامعه است. همان طور که گفته شد، وقوع وقایع ناگهانی در هر کشوری با بسیج امکانات همراه است؛ هم امکانات مصرفی و هم امکاناتی که به نوعی فکرها و ایده ها را برای رهایی از آسیب های ناشی از خطرهای محیطی و زیست محیطی، تجهیز و آماده می کنند اما درست در همین ناحیه، کارکردهای غیر فرهنگی باعث می شوند برخی از گروه ها و افراد مرجع به جای یاری رساندن به آسیب دیدگان، از وقایع تلخ و ناگوار با عنوان ابزاری برای حذف رقیب سیاسی بهره برداری کنند. این روزها شاهد هستیم که مصیبت های طبیعی در شهرهای جنوبی به جای آنکه نیروهای سیاسی را یکپارچه برای امداد رسانی وارد میدان کند، باعث شده تا برخی از گروه ها به گوشه ای بنشینند و از فضای به وجود آمده برای برخورد با دولت استفاده کنند…
البته نباید شک کرد که هر دولتی باید بیشترین توان خود را در هنگام وقوع حوادث ناگوار به کار ببندد تا شهروندان از آسیب های طبیعی دور شوند اما آیا این فقط وظیفه دولت است و اگر به فرض، سیل ویرانگری آمد و زندگی تعدادی از شهروندان را نابود کرد، فقط دولت وظیفه امداد رسانی دارد و بقیه گروه های اجتماعی باید بنشینند و مچ مسئولان را بگیرند؟ به نظر می رسد، در هر نقطه ای از جهان اگر گروه های اجتماعی و سیاسی، وظیفه اجرایی برای مقابله با آفت های طبیعی و کمک رسانی به شهروندان نداشته باشند، این رفتار غیر اخلاقی را نیز مرتکب نمی شوند که از بلایای طبیعی و بحران های انسانی استفاده کنند تا با اتکا به آن، رقیب را حذف و مزیت های سیاسی خود را افزایش دهند ولی ما در دایره معیوبی از اخلاق و رویارویی با مدیریت بحران گرفتار شده ایم که به خاطر آن باید بیشتر به خود و رفتارهای خودمان فکر کنیم؛ در غیر این صورت، آسیب های ناشی از سیاست بازی، ترمیم نشدنی و ماندگار می شوند.

false
true
true
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


false