false
به گزارش رخداد شمال ؛ روز یکشنبه ۳۱ شهریورماه ۹۲ برای اهالی رسانه مازندران روز تلخی بود، روز خداحافظی «جابر معافی» از دغدغههای دنیای خبر و روزی که یک استان یکریز ایستاد و گریست.
روزها و ماهها از پی هم گذشتند و دوباره در آستانه فصل خزان، دفتر خاطراتم در صفحهای که وداعی تلخ را یادآور میشود، متوقف میماند، جایی که یادآور لحظههایی نفسگیر، سخت و جانکاه است، گویی همین حالا آن اتفاق نابهنگام بهوقوع پیوسته است و آن تصاویر اندوهبار را میبینم.
صبح روز یکشنبه ۳۱ شهریورماه ۹۲، درست زمان آغاز رژه اقتدار بسیجیان در مرکز مازندران بود که دست تقدیر، یکی از بهترینهای زمانه را با خود به آسمانها برد و خبری که ساعتی بعد از طریق شماره پیامکی خانه مطبوعات به اصحاب رسانه استان اعلام شد؛ بهت و حیرت و سکوت و ناباوری را با خود بههمراه داشت.
آن روز برنامههای خبری متفاوتی داشتیم اما بغض و اشک مگر اجازه میداد قدم از قدم برداریم؟ اصلاً مگر میشد به خبر فکر کرد و مگر میشد این سوگ بزرگ را باور داشت؟ اصلاً چه خبری مهمتر از پیگیری پرواز غمانگیز مردی که رسانهها را در ماتم خود فرو برد!
نمیدانم در آن آخرین روز دردآلود چه هنگام به میدان شهدا رسیدم اما میدانم که با دوستان، یکریز گریستیم و انگار از زمین کنده شده و در دنیای دیگری بودیم، سیمای دوستان پُر از اندوه بود و همه به یکدیگر تسلیت میگفتند.
جاده پر از هیاهو بود و من هنوز بر این باورم که در غم “جابر” یک استان یکریز ایستاد و گریست زیرا او بدون تعارف، امپراطور عرصه خبر در مازندران بود و در این ۱۳ سال، فردی را چون او مدیر و مدبر و متعهد و متخصص ندیدم.
مرگ جابر معافی هنوز هم بعد از سالها ناباورانه است و اگر بخواهیم به دنبال راز جاودانگی او باشیم باید ببینیم خلاءهای امروز دنیای اطلاعرسانی در مازندران چیست و به چه دردی در عرصه خبر گرفتار آمدهایم و چرا نمیتوانیم خود را از ابتلای به این دردها مصون نگه داریم.
زندهیاد جابر معافی خبر را یک امانت میدانست و معتقد بود که باید بهصورت صحیح و بدون هیچ حرفی روی خروجی برود، او ضمن آنکه خبرنگاران را ملزم میکرد اخبار و گزارشهای خود را در اولین فرصت مخابره کنند، اصرار داشت که آن خبر دارای دو شاخصه صحت و بهدور از حب و بغض باشد، شخصاً هیچ عقیدهای به اخبار سفارشی نداشت و تا آخر پای اثبات اخبار و گزارشات منتشر شده میماند.
سرپرست فقید خبرگزاری فارس مازندران بیشک تنها مدیر مسؤولی بود که مدیران ارشد او را بهعنوان خبرنگار امین، منظم، متعهد و انقلابی و سازشناپذیر در برابر کژیها میشناختند، این را بارها شاهد بودم که از استاندار گرفته تا مدیران کل او را بابت انتشار برخی خبرها مورد مواخذه قرار میدادند اما آقای معافی با سعه صدر پاسخهای قانعکننده میداد و برای انتشار تمامی خبرها دلیل داشت.
او هیچگاه برای دریافت مبالغی بیشتر، مماشات نمیکرد و هرگز بیش از حق خود نمیخواست، تعریف و تمجیدها و یا نقد و پرسشگری از مسؤولان را بدون حب و بغض انجام میداد و تمجید و انتقادات او در جای خود صورت میگرفت.
زندهیاد جابر معافی کمتر عصبانی میشد و غم یا شادی در چهرهاش بهخوبی نمایان بود، لبخندهایش شاخصه رفتاری فراموشناشدنی است که اگر به آن فکر کنیم ناخودآگاه لبخندی حزنانگیز بر لبانمان مینشیند.
او گاهی اشتباهاتی داشت و از عذرخواهی و اعتراف به اشکالاتش شرمنده نبود، با همه بزرگی و اقتداری که داشت اما فخرفروشی نمیکرد و مغرور نمیشد، اینها ویژگیهایی است که امروز در دنیای خبر کمتر سراغ داریم.
درگذشت او ضربه سنگینی بر پیکر عرصه خبر وارد کرد و اگر امروز شاهد بعضاً بینظمیها و بیاحترامیها و بیعدالتیهایی در این عرصه هستیم؛ معتقدم بهدلیل عدم حضور و یا نبود افرادی همراستا با اندیشه و تدبیر زندهیاد جابر معافی در مازندران باید باشد.
۳۱ شهریورماه آغاز هفته دفاع مقدس است و پنج سال پیش در چنین روزی یک خبرنگار جهادی و انقلابی را از دست دادیم، در تعهد کاری او همین بس که دقایقی پیش از آن اتفاق جانکاه، صحبتی با عکاس و خبرنگار حوزه دفاع مقدس خبرگزاری فارس مازندران داشت تا از آمادگی آنها اطمینان حاصل کند، گاهگاهی به این موضوع میاندیشم که بهراستی او با اطمینان کامل از خبرنگارانش به دیار باقی قدم گذاشت و از دغدغههایش خداحافظی کرد.
روز درگذشت او، روزی است که به وجودی چون او افتخار میکنیم و بر این باوریم که مرگ هرگز نمیتواند مردان مرد را تصاحب کرده و به تسخیر خود در آورد، گذار روزگار از ارزش و یادبود آنها نمیکاهد و به دست فراموشی سپرده نمیشوند، آنها اسطورههایی جاودان هستند که بر قلبها حکومت میکنند./ فارس
false
true
true
true