false
به گزارش رخداد شمال؛ مدیرکل جهاد کشاورزی مازندران باید قویترین مدیر حاضر در شورای اداری استان باشد. فردی که فارغ از تجربه و تخصص بتواند راهبری مهمترین محور توسعهی مازندران را به بهترین شکل ممکن بهعهده بگیرد. چنین فردی درمازندران تنها مدیر یک دستگاه نیست بلکه باید قدرت اجماع بسیاری از نهادهای دیگر از جمله دامپزشکی ، صمت ، غله و… را داشته باشد.
سدهی بیستم، قرن جنگ بر سر خاک ، نژاد و انبساط مرزهای جغرافیایی بود اما قرن پیشرو ، قرن جنگ آب و غذاست. به همین خاطر است که «امنیت غذایی» برای کشورهای توسعهیافته به مراتب مهمتر از امنیت نظامی است. هنری والاس وزیر کشاورزی آمریکا درکنار جان فورد ، بیل گیتس و استیوجابز طبقهبندی میشود ، زیرا اهمیت روشهای نوین مدیریت او در کشاورزی ایالات متحده به اندازه غولهای صنعت و فناوری در بدل شدن این کشور به ابرقدرت جهان موثر بوده است.
تمامی کشورهای اروپایی بهجز فرانسه و انگلستان فاقد ارتشی قدرتمند هستند اما تا دلتان بخواهد در حوزهی کشاورزی و فناوری سرمایهگذاری کردهاند.
تعداد کشورهایی که پتانسیل خودکفایی غذایی دارند زیاد نیست اما ایران یکی از آنهاست. به ادعای فائو ، ایران یکی از گنجینههای خوراکی دنیاست. کشوری چهارفصل و چهاراقلیم با ظرفیت بالای تولید انواع محصولات کشاورزی ، آبزی و دامی که به دو منبع بزرگ آبی در شمال و جنوب دسترسی دارد. این یعنی بهشتی در دل جهنم خشک و داغ خاورمیانه.
مازندران بهشت دیگری است در دل این بهشت که درحکم گاوصندوق غذایی کشور عمل میکند. از گوشت قرمز و سفید تا برنج ، گندم و دانههای روغنی ، از عسل تا خاویار ، از گیاهان دارویی و زینتی تا محصولات باغی (مخصوصا مرکبات و کیوی) در این جغرافیای منحصربهفرد یافت میشود. اینهمه برکت آنهم با چنین کیفیت و تنوعی مایه دلگرمی هر ملتی است.
▪️تولید سالانه هفت میلیون و ۲۰۰ هزار تن انواع محصولات کشاورزی
▪️بزرگترین تامینکننده مرغ و تخممرغ کشور
▪️منبع تامین ۱۱درصد از کل گوشت مورد نیاز ایران
▪ بزرگترین تولیدکنندگان ماهیان خاویاری مملکت
▪️تأمینکننده اصلی برنج داخلی
▪️سهامدار عمدهی بازار کیوی
▪️یکی از دو تولیدکننده بزرگ چای ایرانی
▪️اصلیترین تامینکننده مرکبات ایران
▪️مهمترین منبع گیاهان تزئینی کشور
▪️بازیگر اصلی بازار محصولات لبنی
▪️استان نخست پرورش و تولید گیاهان دارویی
▪️یکی از اضلاع مثلث تامین چوب کشور
عقل و منطق حکم میکند چنین ظرفیت گرانبهایی در اختیار بهترین مدیر موجود قرار گیرد. درواقع مدیرکل جهاد کشاورزی مازندران باید قویترین مدیر حاضر در شورای اداری استان باشد. فردی که فارغ از تجربه و تخصص بتواند راهبری مهمترین محور توسعهی مازندران را به بهترین شکل ممکن بهعهده بگیرد. چنین فردی درمازندران تنها مدیر یک دستگاه نیست بلکه باید قدرت اجماع بسیاری از نهادهای دیگر از جمله دامپزشکی، صمت، غله و… را داشته باشد. متاسفانه در دو دههی اخیر چنین شخصیتی در راس جهاد کشاورزی مازندران قرار نگرفته است.
کلید این گنجینه ۲۸ ماه است که به «عزیزالله شهیدیفر» سپرده شده است. اصلاحطلب بابلی با بیش از دو دهه سابقه در جهادکشاورزی که از جایگاه «معاونت بهبود تولیدات گیاهی» به مدیرکلی مهمترین نهاد دولتی مازندران رسید و جانشین همشهریاش حیدرپور شد.
در آن زمان انتقادات از حیدرپور به اوج خود رسیده بود و بارها نمایندگان مجلس نیز نارضایتی خود را از وضع موجود با صراحت بیان کردند. این مسائل همزمان با تغییر استاندارمازندران و حضور محمداسلامی سبب شد تا شهیدیفر در کنار «نیکزاد» مدیرکل سابق آموزشوپرورش و «فرزانه» مدیرکل میراث فرهنگی از مدیران جدید استانی در سال ۹۷ لقب بگیرند.
افزایش تحریمها ، کاهش ارزش پول ملی ، غیراقتصادی شدن کشاورزی و میل به تغییر کاربری ، عدم موفقیت دانشکدههای کشاورزی در تربیت مهندسانی نوآور ، استفاده از نیروی غیرمتخصص با پارتی بازی ، کمبود امکانات لجستیکی و نیروی انسانی ناظر و از همه مهمتر تغییر وزیر کشاورزی در اوج تحریمها باعث شده که «شهیدیفر» بهانههای خوبی برای عدم موفقیت داشته باشد. اما در این گزارش انتقادی نشان خواهیم داد که چرا شهیدیفر مدیر ناموفقی است و از بسیاری امکانات و ظرفیتهای موجود به نحوی شایسته و بایسته بهره نبرده است. کاهش اعتبارات اگرچه بهانهی خوبی برای عدم توجه به توسعهی گرانقیمت زیرساختی است اما اگر مدیری معتبر باشد ، میتواند با استفاده از اعتبار تجربی ، عقلی ، علمی و عملی خود در نبود بودجهی کافی از روشهای دیگری برای توسعه و ایجاد ارزش افزوده استفاده کند. قابلیتی که به عقیده ما شهیدیفر از آن بیبهره است.
▪️بیتفاوتی به تقاضای رئیسجمهور و استاندار
آقای شهیدی فر در این دوسال حتی یک نشست خبری برگزار نکرده است. تعداد گفتگوهای اختصاصیاش به انگشتان یک دست هم نمیرسد. نیاز به تذکر نیست که در شرایط جنگی امروز ، باید فعالیت رسانهای مدیرِ مهمترین دستگاه دولتی استان صدبرابر شود ، نه اینکه به صفر برسد.
رئیسجمهور بارها در جلسات مختلف از وزرا و مدیران استانی درخواست کرده با مردم حرف بزنند و ارتباط خود با رسانهها را به بالاترین حد ممکن برسانند. استاندار مازندران نیز همواره بر اهمیت ارتباط رسانهای مدیران استان درشرایط فعلی تأکید کرده و حتی اعلام کرد مدیران غیررسانهای توبیخ خواهند شد.
اما گویا حرف رئیسجمهور و استاندار برای آقای شهیدیفر کوچکترین ارزشی ندارد. تقاضای ما از ایشان این است که بفرمایند از چه کسی حرفشنوی دارند تا حداقل ما دمِ او را ببینیم و دستمان به حضرت رئیس برسد! خدای نکرده نکند حرف روحانی و حسینزادگان در حکم میخ آهنین باشد و گوش آقای شهیدی فر در حکم سنگ!
وی حتی از جهاد دانشگاهی استان و خبرگزاری دولتی ایسنا هم استفاده نمیکند. ظرفیتی درونِ قوهی مجریه که از قضا با این سازمان ارتباط پیشوندی دارد. این کمکاری و بیتوجهی به رسانهها هیچ ارتباطی به شرایط دشوار اقتصادی ندارد و مستقیما به شخصیت و منش مدیر مربوطه باز میگردد.
▪️دریغ از نوآوری و فناوری
به نظر میرسد در قرن فناوری و هوش مصنوعی چارهای جز پیوند رشتههای گوناگون با این واقعیت نیست. مسئلهای که در قطب کشاورزی ایران جدی گرفته نمیشود. انتظار این بود چندین تفاهمنامه میان جهاد کشاورزی با پارک علم و فناوری ، دانشکده کشاورزی ساری ، بنیاد نخبگان و موسسه تحقیقات کشاورزی بسته شود ، هدف آن به اطلاع رسانهها برسد و نتیجهاش نیز برای مردم تبیین شود.
انتظاری که با آقای شهیدیفر برآورده نخواهد شد این دست اقدامات نیازمند بودجههای هنگفت نیست ، بلکه به مدیری باهوش با عزمی راسخ و روابط عمومی بالا نیاز دارد.
البته شکی نیست جهاد کشاورزی استان قدمهایی در این راه برداشته اما این قدمها هرگز کافی وافی نبوده است.
▪️ادامه مشکل قدیمی دفع آفات
ادامه مصرف کود شیمایی توسط کشاورزان همچنان زیست بوم و سلامت مردم را تهدید میکند اما اگر پای صحبت شهیدیفر در جلسات مختلف بنشینید آنقدر از دستاوردها میگوید که فکر میکنید مشغول تماشای وزیر کشاورزی هلند هستید. علیرغم آمارهای خوش خط و خال مسئولان ، شرایط نسبت به گذشته تغییر چندانی نکرده و در دو سال اخیر قدمهای بلند و چشمگیری برداشته نشده است. در صورتیکه پافشاری مدیر جهاد استان بر تغییر رویکرد دفع آفات میتوانست به انقلابی در کشاورزی مازندران بیانجامد. اما نه آموزشها کافی است و نه نظارتها. از رنگ کردن مرکبات و تشکیک بر سر سلامت توت فرنگی و خیار نیز گذشتیم!
▪️نارضایتی تشکلها ادامه دارد…
بخش بزرگی از نهادهای تخصصی ، تشکلهای کشاورزی و بخش خصوصی از عملکرد آقای شهیدیفر به شدت ناراضی هستند. برنجکاران و پرورش دهندگان دام و طیور از نبود نظارت گلایهمند هستند که نمونهی آخرش کمبود نهادهها و افزایش قیمت مرغ و تخممرغ است درحالیکه نهادههای وارداتی در بندر امیرآباد خاک میخوردند.
بیتوجهی و قطع ارتباط راهبردی مدیرکل جهاد کشاورزی استان با بخش خصوصی ، تشکلها و اتحادیهها موجب نبود برنامهای جامع و گسست عملی میان دولت و بخش خصوصی در استان شده است که به زودی در گزارشی مستقل به این مسئله خواهد پرداخت.
▪️دلالی دمل چرکین کشاورزی مازندران
معضل قدیمی واسطهها همچنان به قوت خود باقی است و دلالان کمافیالسابق جولان میدهند و ما هنوز نفهمیدیم برنامه جهاد کشاورزی مازندران برای کوتاه کردن دست آنها از بازار پربرکت کشاورزی استان چیست؟ درحالیکه استاندار مازندران بارها بر اهمیت مقابله با دلالی سخن گفته اما نه چشماندازی در کار است نه شیوهنامه عملی. در این روند معیوب مثل همیشه کشاورز و مصرف کننده زیان میکند و دلال سود! واسطهگری در حالی ادامه دارد که دلالان برای همه شناخته شده هستند اما هیچکس نمیداند چرا این بحران را پایانی نیست؟
.برند سازی و صنایع تبدیلی
محصولات کشاورزی مازندران علیرغم کمیت هنوز کیفیت لازم را برای برندسازی پیدا نکردهاند که نمونهاش را بارها در برگشت محصولات کشاورزی استان از کشورهای هدف دیدهایم. کار به جایی رسیده بود که عراقی ها نیز در اوج گرفتاری و مقابله با تروریسم، محصولات ما را پس میفرستادند.
برند سازی یکی از مهمترین خواستههای بخش خصوصی از دولت است. صادرات به کشورهای اوراسیا بدون برندسازی تأثیر چندانی بر اقتصاد کشاورزی استان نخواهد داشت. ظرفیت بزرگ حمل و نقل استان از راههای زمینی تا هوایی و دریایی بدون برند سازی به هدر خواهد رفت و تا زمانیکه صنایع تبدیلی کشاورزی و فرآوری جهانی این محصولات در دستور کار قرار نگیرد ، صادرات کیفی میسر نخواهد شد.
درباره صنایع تبدیلی آنقدر گزارش تهیه شده که اگر هر واژهاش را بدل به یک ریال میکردیم امروز صدها کارخانه صنایع تبدیلی در استان مستقر بود اما همچنان خام فروشی روش اصلی اقتصاد کشاورزی در استان است و مدیر ارشد این مجموعه ایدهی تازهای برای افزایش بهرهوری ندارد.
▪️آموزش
کشاورزی نوین جهانی بر پایه آموزش عمومی و حفاظت از خاک بنا شده است. دو پایهی مهم توسعه که در مازندران توجه چندانی به آن نمیشود. اگرچه آمارها از افزایش آموزش در کشاورزی استان خبر میدهد اما هیچ طرح مدونی در جریان نیست که همپوشانی آموزش به کشاورز ، دهیار ، فروشنده و مصرفکننده را معرفی کند. به نظر میرسید فرصت مناسبی برای شناسنامهدارکردن باغها و اراضی کشاورزی مرغوب مازندران بهوجود آمده باشد اما آمارگیری همچنان سنتی است و بر کیفیت نیروی انسانی تأثیر چشمگیری نداشته است. آموزش اصولا مسئلهای پر هزینه و زمانبر است اما الگوی موفق کشورهایی نظیر سریلانکا، ترکیه ، گرجستان و حتی امارات متحده عربی به خوبی نشان داد که میتوان با کمترین هزینه و با استعانت از ظرفیتهای داخلی و تجمع آنها به سود آموزش و فرهنگسازی ، میانبری به سمت توسعه زد. اما اینکه مجموعه جهاد کشاورزی مازندران تا چه انداز با روشهای نوین مدیریت کشاورزی آشناست جای سوالی جدی دارد!
همه میدانیم که این ناکامیها از عمد نیست و احتمالا به ظرفیت مدیران این حوزه باز میگردد. آقای شهیدیفر قاعدتاً دوست دارد موفق شود اما ظرفیت و توانش بیشتر از این نیست. تلاشهای وی برای کاهش تغییر کاربری زمینهای کشاورزی ، مکانیزه کردن برداشت برنج ، افزایش سطح زیر کشت گلخانهای قابل ستایش است. راهاندازی پایانه صادراتی روماک گستر در استان اتفاقی بسیار بزرگ و مهم بود اما سهم حسینزادگان در تاسیس و استقرار این مرکز به مراتب بیشتر از جهاد کشاورزی است ، درحالیکه استانداری تنها باید به عنوان تسهیلگر عمل میکرد نه مجری! البته تلاشهای شهیدیفر در این مورد قابل قدردانی است اما اگر حسینزادگان نبود ، بعید به نظر میرسید این مجموعه به نتیجه برسد.
شهیدیفر مدیری کم حاشیه و برخلاف مدیرکل قبلی بدون اما و اگر است ، اما آنچنان که بارها گفتهایم سلامت کاری یک پیش فرض است نه دستاورد.
ما ضمن قدردانی از سلامت کاری و تلاشهای صادقانه آقای شهیدیفر معتقدیم مازندران از نظر حرفهای و عملی به مدیرکلی به مراتب بهتری از وی نیاز داشت. آنهم در شرایط دشوار تحریمها که اهمیت مدیریت بیش از پیش بهکار میآید.
برکناری آقای شهیدیفر هم در شرایط فعلی چیزی را تغییر نخواهد داد و پیشبینی میشود مدیر بعد از وی نیز همچون مدیران قبل از شهیدیفر ، در طراز استانی همچون مازندران نخواهد بود ، اما به هرحال همیشه جای امیدواری هست که بالاخره کسی را بر این مسند بنشانند که انقلابی در این حوزه به راه بیاندازد ، وگرنه مدیریتی شبیه آنچه آقای شهیدیفر در پیش گرفته از هرکسی ساخته است.
آنچه شهیدیفر را از مدیران دو دهه قبل از خود متمایز میکرد اصلاحطلبی او بود. اصلاحطلبان همیشه مدعی نوآوری ، اصلاح امور و ایجاد تغییراتی بنیادین بودهاند اما حداقل نتیجه کار آقای شهیدیفر نشان داد یا او اصلاحطلب نیست یا ادعای اصلاحطلبان را نباید جدی گرفت.
به زودی در سلسله گزارشهایی به سراغ تشکلهای کشاورزی و کشاورزان خواهیم رفت تا نظر آنها را به صورت عملی جویا شویم. نتیجهی این پایش نشان خواهد داد که نظر و تحلیل ما دربارهی آقای شهیدیفر تا چه اندازه با واقعیت تطابق دارد./منبع؛عبارت
false
true
true
true